تا کنون چند بار تصمیم گرفتهاید یک تغییر اساسی در خودتان، تفکرتان، سبک زندگیتان، رژیم غذاییتان و … ایجاد کنید؟ چند درصد از این تصمیمات با موفقیت به تغییرات اساسی انجامیدهاند؟ به نظر شما، چند درصد از انسانهای این جهان، اهل تغییرکردن و تحول هستند؟ متاسفانه پاسخ عدد بسیار کوچکی است. عددی که شاید به صفر میل کند. بیایید در این فرصت، دلایل دشواری تغییر را باهم بررسی کنیم…
ـ نمیدانیم نیاز به تغییرکردن داریم
بسیاری از ما در بسیاری از موارد حتی نمیدانیم وضعیتی که در آن به سر میبریم، یک وضعیت نامناسب است و باید دست به تغییر بزنیم. خیلی از ما چنان غرق در روزمرگی شدهایم که حتی به تغییرکردن فکر هم نمیکنیم.
ـ تصور نمیکنیم میتوانیم تغییرات اساسی داشته باشیم
بخش بزرگی از انسانهایی که به لزوم تغییریافتن پیبردهاند، به این باور نمیرسند که میتوانند تغییر کنند. اغلب انسانها فکر میکنند این مهم برای عدهی خاصی در این جهان شدنی است و آنها چون در گروه این عدهی خاص نیستند، پس نمیتوانند تغییر کنند!
ـ میخواهیم، اما آغاز نمیکنیم
درست است که بخش بزرگی از فرآیند تغییرکردن در ذهن رخ میدهد، اما نتایج یکسری تغییرات جانانه، فقط با عمل بهدست میآید. اگر بارها و بارها تصمیم گرفتهاید تغییراتی را تجربه کنید اما هنوز سر خوان اول هستید، تنها یک علت دارد و آن اینکه شما فرآیند تغییریافتن را اصلاً آغاز نکردهاید. ( در خصوص حل و فصل موضوع عملگرایی، این محصول را از دست ندهید.)
ـ تداوم نداریم
در میان اندک انسانهایی که آغازگر فرآیند تغییر هستند، تنها گروه بسیار کوچکی مسیری را که پیش گرفتهاند ادامه میدهند. اغلب انسانها در مسیر تغییر، چشم به راه نتایج آنی و زودبازده هستند. در حالی که اصلاً چنین نتایجی در فرآیند تغییرکردن وجود ندارد.
ـ پشتیبانی نمیکنیم
اغلب ما بعد از اینکه تغییری در خود به وجود آوردیم، از این تغییرات پشتیبانی نمیکنیم. به این معنی که قبل از اینکه آنچه تغییرش دادهایم به یک عادت در ما تبدیل شود، رهایش میکنیم واین رهاکردن بدترین اتفاق ممکن است. اتفاقی که گاهی ماهها و حتی سالها تلاش را به باد میدهد.
حوصله کنید، مسیر را تا انتها بروید، پایمردی داشتهباشید، تغییر کنید و آنچه تغییرش دادهاید را به عادت تبدیل کنید.
این کارگاه عملی را از دست ندهید:
برای ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر کلیک کنید.